عتیق

عتیق روایت میکند از زخم هایی کهنه که اکنون سر باز کرده و در آینده التیام میابند

عتیق

عتیق روایت میکند از زخم هایی کهنه که اکنون سر باز کرده و در آینده التیام میابند

عتیق

آنجا که بروی محکوم میشوی
حکم بر بخشش میدهند
آخر حاکمش رئوف نام دارد...

پیوندهای روزانه
قبل از عید امسال یک خونه تکونی اساسی لازمه
دوباره باید برم گم بشم
به امید اینکه دوباره...



یا دلیل المتحیرین...
 علاج درد گناهم هوای کرب و بلاست...ولی افسوس...

ما را به جبر هم که شده سر به راه کن

خیری ندیده ایم از این اختیار ها...



ای کاش...

در انتظار فاطمیه نشسته ام
تا باز هم از آب گل آلود , صیدی تازه داشته باشم...
توهم هم چیزه خوبیه!
مثلا متوهم بشم 
که
 من اینجا کربلا دارم 
فقط برای خودم!

خوش به حال شعاع های نور جدا شده از خورشید

حداقل یه چیزایی رو تونستن ثابت کنن!

پای دل لنگ شدست فرصت بدهید

مرهمی بر راه میزنم!, فرصت بدهید

گر چه همه جا عقب ماندم از همه

اینبار خود را میرسانم , فرصت بدهید

این تفآل های شبانه راحتم نمیکنند
ناراحتم به جان تو از دست فال ها...
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

اغیثینی یا فاطمه الزهرا...

کاش بشود 

به بالای بلند بالا بلندان اقتدا کنم 

و رکعتی عشق به جا بگذارم

شاید گشایشی حاصل شود در لحظه ای از یک طلوع!

هووووو علی مددی

این روز ها که به راحتی و بی تفاوت از آن در حال عبور هستم

متاسفانه

اسمش جوانی نام دارد!

گفتم 

راه بیفتم و از بیراهه به آسمان بزنم

دیدم شب بی فانوس ترسناک تر از همیشه است

از گیسوان آویزان شخصیتی به نام شیطان ترسیدم

هر چند

من و او دیگر با هم رفیق شده ایم

و او بیشتر از همه انگار من را دوست دارد!

آینه , آینه  است
حتی اگر شکسته باشد
ولی
ارزش چیز دیگریست!...
میگوییم
سینه هایمان را در دل میزنیم
تا ریا نشود
در حالی که میترسیم کت و شلوارمان به هم نخورد!
پیری ات چند حاجی؟
برای قسط اول ,جوانی ام کافیست؟