عتیق

عتیق روایت میکند از زخم هایی کهنه که اکنون سر باز کرده و در آینده التیام میابند

عتیق

عتیق روایت میکند از زخم هایی کهنه که اکنون سر باز کرده و در آینده التیام میابند

عتیق

آنجا که بروی محکوم میشوی
حکم بر بخشش میدهند
آخر حاکمش رئوف نام دارد...

پیوندهای روزانه

دلم میخواهد صدای دسته جمعی بچه ها را ببوسم.

حسرتت را داشتم ای صدا, ای شعر:


به میدان میرویم الله اکبر

به جمع یاران میرویم الله اکبر

و این اشک شادی است , چرا که دلم پوسیده بود.

داشتم دق میکردم.

بی زار بودم,از همه چیز,از همه کس, و بیشتر از همه از خودم!

...


و چه بغضی دارد خواندن طنازی های بعضی از شهدا!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی