گفتم در این بهار
از محمود رضا ها و کمیل ها و صمد ها و ابراهیم ها و محمد ها و .... بنویسم
"مردمانی که با گلوله و ترکش بزرگ شده بودند اما هیچ گاه آدم آهنی نشدند..."
ولی دیدم دستم از دامنشان کوتاه شده و مدت هاست که راهمان از هم جدا ست...
گفتم در این بهار
از محمود رضا ها و کمیل ها و صمد ها و ابراهیم ها و محمد ها و .... بنویسم
"مردمانی که با گلوله و ترکش بزرگ شده بودند اما هیچ گاه آدم آهنی نشدند..."
ولی دیدم دستم از دامنشان کوتاه شده و مدت هاست که راهمان از هم جدا ست...