برای آنکه ما بیابیم خدایت را
گرفته ایم نشانی رد پایت را
برای آنکه به سمت خدایشان ببری
گرفته اند ملائک, نخ عبایت را
و جبرئیل دلش تنگ میشد ای آقا
نمیشنید اگر یک شب صدایت را...
فرشتگان مقرب هنوز حیرانند
تو را به سجده درآیند یا خدایت را
زمین به دور خودش چرخ میزند تا که
نشان دهد به سماوات کربلایت را...
به بوم عشق به مژگان تر کشید تو را
به وقت نافله های سحر کشید تو را
نه از برای آسمانها و زمین ها بود
فقط برای خودش کشید تو را
تو را مشاهده کرد و اسیر رویت شد
که از جمال خودش خوب تر کشید تو را
تو مثل جام پر از عشق و عاشقی بودی
که زینب آمد و یکباره کشید تو را
برای آنکه نشان زمینیان بدهند
سوار نی شدی و در سفر کشید تو را