عتیق

عتیق روایت میکند از زخم هایی کهنه که اکنون سر باز کرده و در آینده التیام میابند

عتیق

عتیق روایت میکند از زخم هایی کهنه که اکنون سر باز کرده و در آینده التیام میابند

عتیق

آنجا که بروی محکوم میشوی
حکم بر بخشش میدهند
آخر حاکمش رئوف نام دارد...

پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رگ» ثبت شده است

دوری و دوستی...

پس حبل الورید را چه کنم؟

تار دلت را با سه تارها طاق زدن؟

حماقت است!

همه جا ,همه , جا زدند

تنها من ماندم و یک رگ

وسط عوعوی گرگ های خیره سر!